اشک اسمان
هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...
سرد است و من تنهايم “ چه جمله اي ! پُر از كليشه پُر از تهوع جاي ِ گرمي نشسته اي و مي خواني : ” سرد است “ يخ نمي كني حس نمي كني كه من براي ِ نوشتن ِ همين دو كلمه چه سرمايي را گذراندم
نظرات شما عزیزان:
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن
سرد است نگاه بعضیها ..
Power By:
LoxBlog.Com |